شهید مجید ذبیحی
شهید مجید ذبیحی حمزه کلایی نام پدر :قربانعلی نام مادر :کبری حسن پور تاریخ تولد :1343/07/08 تاریخ شهادت : 1361/01/04 محل شهادت : رقابیه گلزار:شهدای گله محله عملیات فتح المبین
وصیت نامه شهید مجید ذبیحی
1. شهادت می دهم که نیست معبودی جز خدای واحد. آنجا که تو را بشناسم چگونه قبول کنم بر خویشتن که تن به زور زرداران و و تزویرگران دهم؟ چگونه تورا بشناسم و نفی نکنم بتهای خیالی و سنگی و گوشتی را؟ چگونه تو را بشنلسم و نفی نکنم بتهای خیالی و سنگی و گوشتی را؟ چگونه تو را بشناسم و باز فریاد خواستن دنیای فانی را سر دهم؟ نه، هرگز چنین نخواهم کرد. ننگ و نفرین بر دنیای زیبای فریبنده.
2. به برادران و دوستان بگوید که من کشته شدم تا سلسله جلیله روحانیت جاودان بماند. گوشت و پوست و استخوانم بسته به روحانیت است که اینان وارثان به حق امام زمان (عج) در سنگر ایدئولوژی هستند. من فدای خمینی بزرگ و روحانیت شدم تا با خونم بگویم زنده باد اسلام، پاینده باد روحانیت متعهد اسلام. و شما بدانید که اگر روحانی نباشد اسلام نخواهد بود، و اگر اسلام نباشد، انسانیت انسان نخواهد بود.
3. به مادرم بگویید که مرا به خاطر اینکه فرزندش هستم. مادرم دوستم بدار چون فرزند اسلام بودم و دوستم بدار چون شیعه بودم.
4. توصیه می کنم شما را به اطاعت از امام، به اطاعت از ولی فقیه به اطاعت از رهبر کبیر اسلام خمینی بزرگ که اسلام بدون فقاهت، اسلامی خواهد بود که از کرملین و واشنگتن سر چشمه گرفته است.
به برادران مسجدی و مؤمن به اسلام و انقلاب و معتقد به فقاهت بگویید که سعی نمایند تا فکری رساله ای داشته باشند و اسلام را قبل از آنکه بخواهند مانند مادیون در زیر چاقوی آزمایشی ببرند و بشناسند، از قلب خویش اسلام را اختیار نمایند.
خاطرات کوتاه از شهید مجید ذبیحی
پدر شهید : شهید بعد از چندین مرتبه که به جبهه رفتند یک بار به او گفتم اگر تو چندبار رفتی به جبهه خسته شدی بس است در منزل بمان ایشان در جوابم گفتند : که پدر جان ناموس من فقط خواهر و مادرم نیستند بلکه تمام زنان ایران ناموس من هستند و من باید از آن ها در مقابل دشمن محافظت کنم.
شهید بسیار کم حرف بود و همیشه به ما گوشزد می کرد که زبان خود را از گفتن سخن بیهوده و باطل دور نگه دارید. به مستضعفین کمک می کرد و آن ها را دوست داشت. ایثار و از خود گذشتگی زیادی داشت و از هر گونه تجملات به دور بود. بسیار خلوص نیت داشت. عاشق شهادت بود و هم چنین بسیار متواضع و خوش برخورد بودند .